دلایل منقول: قرآن و سنت است که به تواتر در حق على وارد شده است:
قرآن:
[1- آیه ولایت]
. «جز این نیست که ولى شما خداست و رسول او و مؤمنانى که نماز مىخوانند و همچنان که در رکوعند انفاق مىکنند.» «1» نزول این آیه به اجماع براى على علیه السّلام است و این امر در صحاح سته نیز ذکر شده است. «2» شأن نزول آیه مربوط به زمانى است که
نهج الحق و کشف الصدق-ترجمه کهنسال، ص: 189
او- علیه السّلام- در حضور صحابه در حال رکوع، انگشترش را به فقیرى صدقه داد.
ولى کسى است که عهدهدار و گرداننده امور باشد. خداوند ولایت را براى خود اثبات نموده و پیامبر و امیر المؤمنین را در آن شریک قرار داده است. چون ولایت خدا عامه است پس ولایت پیامبر و على علیه السّلام نیز چنین است.
2. آیه تبلیغ
: «اى پیامبر آنچه را از پروردگارت بر تو نازل شده است به مردم برسان.» «1» جمهور «2» نقل کردهاند که این آیه در فضیلت امیر المؤمنین على در روز غدیر نازل شده است. پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله دست على علیه السّلام را گرفت و گفت: «اى مردم آیا من به شما از خودتان اولى نیستم؟ گفتند: آرى اى پیامبر خدا.
رسول اللَّه فرمود: هر کس من مولاى او هستم، على مولاى اوست. خدایا ولى کسى باش که على را به ولایت بر مىگزیند و دشمن بدار هر که با او دشمنى ورزد.
یارى کن او را که یارىاش دهد و خوار کن آن را که به وى اهانت روا دارد. به هر سوى که او گشت، حق را با او بگردان.» مولى به معناى اولى و شایستهتر به تصرف است، زیرا «آیا من ...» بر آن مقدم شده و در این جا جز على کسى شایسته نبوده است.
نهج الحق و کشف الصدق-ترجمه کهنسال، ص: 190
3. آیه تطهیر
: «اى اهل بیت، خدا مىخواهد پلیدى را از شما دور کند و شما را پاک دارد.» «1»
نهج الحق و کشف الصدق-ترجمه کهنسال، ص: 191
مفسران اجماع کردهاند و جمهور چون احمد بن حنبل و دیگران روایت نمودهاند که این آیه در حق پیامبر، على، فاطمه، حسن و حسین- درود خدا بر جملگى آنها- نازل شده است.
ابو عبد اللَّه محمّد بن عمران مرزبانى از ابو حمراء روایت کرده که گفت: «نه یا ده ماه در خدمت پیامبر بودم و او هر صبحگاه از خانه بیرون مىآمد و به همراهى من بر در سراى على علیه السّلام مىرفت و حلقه در را مىگرفت و مىفرمود: سلام و رحمت و برکات خدا بر شما باد. على، فاطمه، حسن و حسین پاسخ مىگفتند: سلام و رحمت و برکات خدا بر تو باد اى رسول خدا. سپس پیامبر مىفرمود: رحمت خدا بر شما باد، گاه نماز است و قرائت مىفرمود: «اى اهل بیت، خدا مىخواهد پلیدى را از شما دور کند و شما را پاک دارد.» آنگاه به محل نماز خود مىرفت.» «1» دروغ از ناپاکیهاست و تردیدى نیست که امیر المؤمنین خلافت را براى خود ادعا کرد، پس در دعوى خویش صادق است.
نهج الحق و کشف الصدق-ترجمه کهنسال، ص: 192
4. آیه مودّت
: «بگو بر این رسالت مزدى جز دوست داشتن خویشاوندان نمىخواهم.» «1» جمهور در صحیحین و احمد بن حنبل در مسند خود و ثعلبى در تفسیرش از ابن عباس روایت کردهاند که چون این آیه فرود آمد، پرسیدند: «اى پیامبر خدا نزدیکان تو که دوستى آنها بر ما واجب است کیانند؟
فرمود: على، فاطمه، حسن و حسین (سلام بر ایشان)» «2» وجوب دوستى مستلزم وجوب اطاعت است. «3»
نهج الحق و کشف الصدق-ترجمه کهنسال، ص: 193
5.
«... کسى دیگر از مردم براى جستن خشنودى خدا جان خویش را فدا مىکند.» «1» ثعلبى گفته است و ابن عباس آن را چنین روایت کرده است: «این آیه در حق على علیه السّلام فرود آمد. هنگامى که پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله از مشرکان به غار گریخت، على را براى اداى امانات جانشین خود قرار داد. على علیه السّلام در بستر پیامبر خوابید و مشرکان خانه را محاصره کردند. خداوند به جبرئیل و میکائیل وحى کرد که من میان شما برادرى نهادم و زندگى یکى از شما را درازتر از دیگرى تقدیر کردم. کدامیک برادر خود را در زندگى بر خویش برمىگزینید؟ هر یک از آنها زیستن را براى خود اختیار کرد. خداوند به ایشان وحى کرد: آیا شما مانند على بن ابى طالب نیستید؟ میان او و محمّد صلّى اللَّه علیه و آله برادرى افکندم و او در بستر پیامبر خفت و خویش را فدایش ساخت. بر زمین فرود آیید و از دشمنش حفظ کنید. فرشتگان فرود آمدند و جبرئیل بالاى سر و میکائیل پایین پاى او ایستاد. جبرئیل گفت: زهى از چون تویى اى فرزند ابو طالب، خداوند به تو بر فرشتگان فخر کرد.» «2»
6. آیه مباهله: «3»
به اجماع مفسران «4» «پسران ما» در آیه مباهله، اشاره به حسن و حسین
نهج الحق و کشف الصدق-ترجمه کهنسال، ص: 195
نهج الحق و کشف الصدق-ترجمه کهنسال، ص: 196
است و «جانهاى ما» اشاره به على علیه السّلام؛ پس خداوند او را جان محمّد صلّى اللَّه علیه و آله قرار داد.
مراد از این مطلب، برابرى است پس آنکه با اولى به تصرف، برابر است، خود اولى به تصرف است. این آیه نیرومندترین دلیل بر بلندى مقام سرور ما امیر مؤمنان علیه السّلام است زیرا خداوند متعال در باره او به مساوات با جان پیامبر حکم نموده و او را براى یارى رساندن در دعا به پیامبر معین کرده است. چه فضیلتى برتر از این که خداوند به پیامبر خویش فرمان دهد که در نیایش از على یارى بجوید و به او توسل کند؟ چه کسى چنین مرتبه و جایگاهى بدست آورده است؟
7.
«آدم از پروردگارش کلمهاى چند فرا گرفت.» «1» جمهور از ابن عباس روایت کردهاند که گفت: «از پیامبر پرسیدند: آن کلمات چه بود؟
فرمود: آدم خداوند را به حق محمّد، على، فاطمه، حسن و حسین علیهم السّلام سوگند داد که از او درگذرد و خداوند چنین کرد. «2»
8.
«من تو را پیشواى مردم گردانیدم. گفت: فرزندانم را هم؟» «3» جمهور از ابن عباس روایت کردهاند که گفت: «پیامبر خدا فرمود: دعوت به من و على پایان یافت. ما هرگز بر بتان سجده نکردیم و پروردگار مرا به پیامبرى و على را به
نهج الحق و کشف الصدق-ترجمه کهنسال، ص: 197
ولایت برگزید. «1»
9. آیه ود
: «خداى رحمان کسانى را که ایمان آوردهاند و کارهاى شایسته کردهاند، محبوب همه گرداند.» «2» جمهور از ابن عباس حدیث کردهاند که گفت: این آیه در باره امیر المؤمنین على علیه السّلام نازل شد و «ود» دوستى در قلب مؤمنان است. «3»
10. آیه هادى
: «جز این نیست که تو بیم دهندهاى هستى و هر قومى را رهبرى است.» «4» جمهور از ابن عباس نقل کردهاند که پیامبر فرمود: «بیم دهنده منم و رهبر على است و اى على راهیافتگان بوسیله تو هدایت مىشوند.» «5»
11. آیه سؤال
: «و نگه داریدشان، باید بازخواست شوند.» «6»
نهج الحق و کشف الصدق-ترجمه کهنسال، ص: 198
جمهور از ابن عباس و ابو سعید خدرى، از پیامبر خدا روایت کردهاند، که فرمود: «از ولایت على پرسش مىشوند.» «1»
12. آیه لحن القول
: «و تو آنها را به سیمایشان یا شیوه سخنشان خواهى شناخت.» «2» جمهور از ابو سعید خدرى روایت کردهاند که گفت: «به دشمنى با على علیه السّلام» «3»
13. آیه مسابقه
: «آنها که سبقت جسته بودند و اینک پیش افتادهاند، اینان مقربانند.» «4» جمهور از ابن عباس روایت کردهاند که پیشى گرفته این امت، على بن ابى طالب است. «5»
14. آیه سقایه الحاج
: «آیا آب دادن به حاجیان و عمارت مسجد الحرام را با کرده کسى که به خدا و روز قیامت ایمان دارد و در راه خدا جهاد کرده، برابر مىدانید؟ نه نزد خدا برابر نیستند و خدا ستمکاران را هدایت نمىکند ... زیرا اجر و مزد بزرگ نزد خداوند است.» «6» جمهور در جمع میان صحاح ششگانه روایت کردهاند: «این آیه در باره على بن ابى طالب علیه السّلام است هنگامى که طلحة بن شیبه و عباس بر هم مفاخرت مىنمودند طلحه گفت: من نسبت به خانه کعبه سزاوارترم زیرا کلیددار هستم. عباس گفت: من شایستهترم زیرا سیراب کردن حاجیان با من است. على علیه السّلام فرمود. من نخستین مؤمن هستم و از همه بیشتر جهاد کردهام. خداوند این آیه را براى بیان برترى على
نهج الحق و کشف الصدق-ترجمه کهنسال، ص: 199
نازل کرد.» «1»
15. آیه مناجات
«2»: جز على علیه السّلام کسى آن را بجا نیاورده است.
ابن عمر مىگوید: «على سه فضیلت داشت که اگر من داراى یکى از آنها بودم برایم دوست داشتنىتر بود تا آنکه نعمتهاى عظیم مىداشتم: همسرى با فاطمه، پرچمدارى جنگ خیبر و آیه نجوا.» «3»
16.
ابن عبد البر و سنیان دیگر در باره آیه: «از پیامبران ما که پیش از تو فرستادهایم بپرس.» «4» روایت مىکنند که پیامبر در شب معراج با پیامبران دیگر دیدار کرد.
خداوند به او فرمود: اى محمّد از آنان بپرس براى چه فرستاده شدند؟ پاسخ دادند:
بر شهادت لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ، اعتراف به پیامبرى تو و ولایت على بن ابى طالب فرستاده شدیم.» «5»
نهج الحق و کشف الصدق-ترجمه کهنسال، ص: 200
17. آیة الاذن الواعیه
: «و گوش نگه دارنده اندرز آن را فرا گیرد.» «1» جمهور گفتهاند که آیه در باره على علیه السّلام نازل شده است. «2»
18. سوره هل اتى
. جمهور روایت کردهاند که حسن و حسین بیمار شدند، پیامبر خدا و عموم عرب از آنها عیادت کردند. حضرت على، فاطمه علیهما السّلام و خدمتکارشان فضه نذر کردند که در صورت سلامتى یافتن آنها سه روز روزه بدارند. آنان عافیت یافتند و چون نزد آل محمّد کم و بیشى نبود، امیر مؤمنان سه صاع جو قرض گرفت و فاطمه علیها السّلام از یک صاع چند گرده نان پخت و به هر کس یکى رسید. على علیه السّلام نماز مغرب گزارد و به منزل بازگشت. نان را براى افطار بر خوان نهاد که تهیدستى بر در آمد. هر یک از ایشان نان خود را بر او ایثار کرد و شب و روز را بدون خوردن چیزى گذراندند.
روز دوم روزه بداشتند و فاطمه از صاع دیگرى نان پخت و شامگاه یتیمى آمد و نان بر او ایثار کردند. روز سوم نیز روزه بودند که شبانگاه اسیرى آمد و قوت خود او را بخشیدند و سه روز جز آب ننوشیدند.
به چهارم، پیامبر آنان را چنان دید که از گرسنگى مىلرزیدند و دیدگان فاطمه غبار آلود گشته بود. رسول اللَّه فرمود: واى خدایا! خاندان محمّد از گرسنگى بمیرند؟
جبرئیل فرود آمد و گفت: بگیر آنچه را که خدایت در حق خاندانت، گواراى تو، فرود آورده! فرمود: چه بگیرم؟ فرشته خواند: «هل اتى» «3»
نهج الحق و کشف الصدق-ترجمه کهنسال، ص: 201
19. آیه صدق
: «و کس که سخن راست آورد و تصدیقش کرد، آنان پرهیزکارانند.» «1» جمهور از مجاهد نقل کردهاند که گفت: آن کس على بن ابى طالب علیه السّلام است. «2»
20. آیه نصر
: «اوست که تو را به یارى خویش و یارى مؤمنان تأیید کرده است.» «3» از ابو هریره روایت شده که پیامبر فرمود: «بر عرش نوشتهاند: جز خداوند یکتا خدایى نیست، شریکى ندارد، محمّد بنده و پیامبر من است و او را بوسیله على بن ابى طالب تأیید کردم.» «4»
21. آیه من اتبعک
: «اى پیامبر، خدا و مؤمنانى که از تو پیروى مىکنند تو را بسند.» «5» جمهور گفتهاند: «این آیه در حق على علیه السّلام نازل شده است.» «6»
22. آیه محبت
: «زودا که خدا مردمى را بیاورد که دوستشان بدارد و دوستش بدارند.» «7»
نهج الحق و کشف الصدق-ترجمه کهنسال، ص: 202
ثعلبى مىگوید: «آیه در شأن على بن ابى طالب علیه السّلام فرود آمده است.» «1»
23. آیه صدیقون
: «کسانى که به خدا و پیامبرانش ایمان آوردهاند، راستگویان و راستگارانند.» «2» احمد بن حنبل حدیث کرده که آیه در باره على علیه السّلام وارد شده است. «3»
نهج الحق و کشف الصدق-ترجمه کهنسال، ص: 203
24.
«آنان که اموال خویش را در شب و روز، در پنهان و آشکار انفاق مىکنند» «1» جمهور نقل کردهاند که آیه در باره على علیه السّلام است که چهار درهم داشت، شب، روز، نهان و آشکارا، درهمى از آن انفاق کرد تا چهار درهم به پایان رسید. «2»
25.
«خدا و فرشتگانش بر پیامبر صلوات مىفرستند. اى کسانى که ایمان آوردهاید، بر او صلوات فرستید و سلام کنید، سلامى نیکو.» «3» در صحیح مسلم آمده است: «4» «گفتم اى پیامبر خدا، معنى سلام بر تو را مىدانیم
نهج الحق و کشف الصدق-ترجمه کهنسال، ص: 204
اما «صلاة» چگونه است؟ فرمود: بگویید: خدایا بر محمّد و آل محمّد درود فرست چنان که بر ابراهیم و آل او فرستادى.
26. آیه مرج البحرین
، «دو دریا را پیش راند تا به هم رسیدند.» «1» جمهور از ابن عباس آوردهاند که میان على و فاطمه علیهما السّلام برزخ و فاصلهاى است که پیامبر است و از آن دو گوهر و مرجان که حسن و حسین هستند پدید آمدهاند و این مرتبت براى هیچ یک از یاران پیامبر بدست نیامده است. «2»
27. آیه علم الکتاب
: «و هر کسى که
از کتاب آگاهى داشته باشد.» «3» جمهور روایت کردهاند که آن شخص على علیه السّلام است. «4»
نهج الحق و کشف الصدق-ترجمه کهنسال، ص: 205
28.
«در آن روز خداوند پیامبر و کسانى را که با او ایمان آوردهاند فرو نگذارد.» «1» ابن عباس گفته، مراد على و یاران و شیعیان اوست. «2»
29. آیه خیر البریه
: «کسانى که ایمان آوردهاند و کارهاى شایسته مىکنند بهترین آفریدگانند.» «3» جمهور از ابن عباس آوردهاند هنگامى که این آیه نازل شد پیامبر فرمود: «اى على تو و شیعه تو مراد آیه هستید. تو و شیعهات راضى و مورد رضایتید و دشمنان تو «4» را بگونهاى مىآورند که خشمگین رانده مىشوند.»
30.
«او کسى است که آدمى را از آب بیافرید و او را نسب و پیوند ساخت و پروردگار تو به این کارها تواناست.» «5» ابن سیرین مىگوید: «آیه در باره پیامبر، على و ازدواج على علیه السّلام و فاطمه علیها السّلام نازل
نهج الحق و کشف الصدق-ترجمه کهنسال، ص: 206
گردیده است.» «1»
31. آیات الصادقین و الراکعین:
«با راستگویان باشید.» «2» جمهور بر آنند که آیه در باره على نازل «3» شده است همچنین گفتار خداوند بزرگ «با رکوعکنندگان رکوع کنید.» «4» در باره رسول خدا و على علیه السّلام فرود آمده است. «5»
32.
«همه برادرند، بر تختها روبروى همند.» «6» در مسند احمد بن حنبل آمده که آیه در باره على علیه السّلام نازل شده است. «7»
33. آیه میثاق
: «و پروردگار تو از پشت بنى آدم فرزندانشان را بیرون آورد و آنان را بر خودشان گواه گرفت.» «8» جمهور روایت کردهاند که پیامبر فرمود: اگر مردم مىدانستند على چه زمانى امیر المؤمنین نامیده شد فضیلت او را انکار نمىکردند. او هنگامى امیر مؤمنان لقب گرفت که آدم میان روح و جسد بود. خداوند بزرگ مىفرماید: و پروردگار تو از پشت بنى آدم فرزندانشان بیرون آورد و آنان را بر خودشان گواه گرفت و پرسید: آیا من پروردگارتان نیستم؟
فرشتگان گفتند: آرى، پس خدا گفت: «من خداى شما هستم، محمّد پیامبر شما
نهج الحق و کشف الصدق-ترجمه کهنسال، ص: 207
و على امیر شماست. «1»
34. آیه صالح المؤمنین
: «و مؤمنان شایسته و فرشتگان از آن پس یاور او خواهند بود.» «2» مفسران اجماع و جمهور روایت کردهاند که مقصود على علیه السّلام است. «3»
35. آیه اکمال
: «امروز دین شما را به کمال رساندم و نعمت خود را بر شما تمام کردم ...» «4» جمهور از ابو سعید خدرى حدیث آوردهاند که پیامبر در روز غدیر خم مردم را به سوى على دعوت کرد و فرمان داد تا پشتههاى خار بر هم نهادند و على را فرا خواند و دست او را بلند کرد تا جایى که مردم سپیدى زیر بغل پیامبر و على را دیدند. هنوز خلق پراکنده نشده بودند که این آیه فرود آمد. رسول خدا فرمود: «اللَّه اکبر بر کامل شدن دین و تمامیت نعمت و رضایت خدا به پیامبرى من و ولایت على بن ابى طالب پس از من. سپس گفت: هر که من مولاى اویم على مولاى اوست. خدایا ولى کسى باش که على را به ولایت برمىگزیند و دشمن آنکه على را دشمن مىدارد. یارى کن آن را که یاریش کند و سرافکنده ساز کسى که او را سرافکنده سازد.» «5» جمهور از ابن عباس آوردهاند که گفت: «با جمعى از بنى هاشم نزد پیامبر نشسته
نهج الحق و کشف الصدق-ترجمه کهنسال، ص: 208
بودم که ستارهاى (شهابسنگ) فرود آمد. پیامبر فرمود: این ستاره به سراى هر که فرو افتد، او وصى من، پس از من است. گروهى برخاستند و شهاب را نگران شدند تا به خانه على بن ابى طالب فرود آمد. قوم گفتند: اى رسول خدا، تو در مهر على گمراه گشتهاى «1»؛ پس خداوند نازل کرد:
«سوگند به آن ستاره چون پنهان شد. که یار شما نه گمراه شده و نه به راه کج رفته است.» «2»
37.
خداوند (در سوره و العادیات) به اسبانى که در جهاد در راه او بکار رفتند، سوگند خورده است. در غزوه سلسله گروهى از اعراب در دره رمله گرد آمدند تا بر پیامبر در مدینه شبیخون زنند.
پیامبر به یاران خود فرمود: «چه کسانى براى نبرد با اینان حاضرند؟ گروهى از اصحاب صفه گفتند: ما را به هر سوى که خواهى روانه ساز. پیامبر میان آنها قرعه افکند و هشتاد تن از آنها و اصحاب دیگر برگزیده شدند. رسول خدا به ابو بکر فرمان پرچمدارى و حرکت به سوى بنى سلیم را داد. بنى سلیم پایان دره بودند. آنان مسلمین را شکستند و جمعى از ایشان را کشتند و ابو بکر گریخت. پیامبر عمر را گسیل داشت و همان رویداد تکرار شد. رسول خدا را ناخوش آمد. عمرو بن العاص گفت: مرا بفرست و پیامبر چنین کرد. او نیز گریخت و برخى از یارانش به قتل آمدند.
سپس امیر المؤمنین علیه السّلام را طلب کرد و تا مسجد احزاب او را مشایعت کرد و با گروهى بر سر ایشانش فرستاد. ابو بکر، عمر و عمرو بن العاص در میانه یاران او بودند.
امام شبانگاه راه مىپیمود و روز کمین مىکرد تا به مدخل و دهانه دره رسیدند عمرو عاص دانست که امیر مؤمنان بنى سلیم را درهم خواهد شکست، پس با ابو بکر گفت:
نهج الحق و کشف الصدق-ترجمه کهنسال، ص: 209
این زمین ددان و گرگان است و آنان از بنى سلیم خطرناکترند. صلاح آن است که از بالاى دره درآییم. بدین سخن آهنگ فتنه و ویرانى کار داشت. ابو بکر را برانگیخت تا آن کلام با امیر المؤمنین بگفت. امام التفاتى نکرد. عمرو با عمر گفت و عمر با امام و امام پاسخى نداد.
سپیده دم ناگاه بر آن قوم تاخت و ایشان را فرو گرفت و خداوند نازل کرد «سوگند به اسبان نفس زننده» پیامبر از على علیه السّلام استقبال کرد امام فرود آمد و پیامبر به او گفت اگر نگران نبودم که گروههایى از امت من در باره تو چیزى بگویند که مسیحیان در باره مسیح گفتند، در ستایشت کلامى بر زبان مىراندم که بر هر قومى مىگذشتى خاک پایت را برمىگرفتند. بر زین نشین، خدا و پیامبرش از تو خرسندند.» «1»
38.
«آیا آن کسى که ایمان آورده همانند کسى است که عصیان مىورزد؟ نه برابر نیستند.» «2» مؤمن على علیه السّلام و فاسق ولید است. این مطلب را جمهور نقل کردهاند. «3»
39.
«آیا آن کسى که از جانب پروردگار خویش دلیلى روشن دارد و زبانش بدان گویاست.» «4» جمهور گفتهاند: «کسى که داراى دلیل روشنى است، پیامبر و شاهد او على علیه السّلام است.» «5»
نهج الحق و کشف الصدق-ترجمه کهنسال، ص: 210
40.
«و آن جوانه محکم شود و بر پاهاى خود بایستد.» «1» حسن بصرى گفته است: «اسلام به شمشیر على راست قامت ایستاد.» «2»
41.
«به یک آب، سیراب مىشوند.» «3» جابر انصارى مىگوید، شنیدم که پیامبر فرمود: «مردم از درختان گوناگونند و من و تو اى على از یک درخت هستیم.» «4»
42.
«از مؤمنان مردانى هستند که به پیمانى که با خدا بسته بودند وفا کردند.» «5» این آیه در حق على نازل شده است. «6»
43.
«سپس کتاب را به کسانى از بندگانمان که برگزیده بودیم به میراث دادیم.» «7»
نهج الحق و کشف الصدق-ترجمه کهنسال، ص: 211
آن شخص على علیه السّلام است. «1»
44.
«بگو: این راه من است. من و پیروانم.» «2» آن کس على علیه السّلام است. «3»
45.
«آیا کسى که مىداند آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده، حق است.» «4» مراد على علیه السّلام است. «5»
46.
«آیا مردم پنداشتهاند که چون بگویند، ایمان آوردهایم، رها شوند و دیگر آزمایش نشوند؟» «6» على علیه السّلام پرسید: «اى پیامبر خدا این فتنه و آزمون چیست؟ پیامبر فرمود: این آزمون به سبب تو خواهد بود، تو مورد دشمنى قرار مىگیرى، مهیا باش.» «7»
47-
. «با آنکه راه هدایت بر ایشان آشکار شده بود با پیامبر مخالفت ورزیدند.» «8» در ماجراى امت با على علیه السّلام نازل شده است. «9»
نهج الحق و کشف الصدق-ترجمه کهنسال، ص: 212
48.
«و هر شایسته انعامى را نعمت دهد.» «1» مراد على علیه السّلام است. «2»
49.
«پس کیست ستمکارتر از آن که بر خدا دروغ مىبندد و سخن راستى را که بر او آمده است تکذیب مىکند.» «3» این آیه در باب کسانى است که گفتار پیامبر در فضیلت على را انکار نمودهاند. «4»
50.
«و گفتند: خدا ما را بسنده است و چه نیکو یاورى است.» «5» ابو رافع مىگوید: «پیامبر على را به طلب ابو سفیان فرستاد و عربى از خزاعه با آنها روبرو شد و گفت: مردم علیه شما گرد آمدهاند، بترسید، اما این سخن بر ایمان آنها افزود و گفتند: خدا ما را بس است و او نیکو وکیلى است.» «6»
51.
«و در کارزار مؤمنان را خدا بسنده است.» «7» در قرائت ابن مسعود: به وسیله على آمده است. «8»
نهج الحق و کشف الصدق-ترجمه کهنسال، ص: 213
52.
«و ذکر جمیل مرا در دهان آیندگان انداز.» «1» آن شخص على علیه السّلام است که ولایت او بر ابراهیم عرضه شد و او گفت: «خدایا على علیه السّلام را از نسل من قرار ده و پروردگار چنین کرد.» «2»
53. سوره عصر
: «سوگند به این زمان، که آدمى در خسران است.» «3» مراد ابو جهل است.
«جز آنان که ایمان آوردند.» یعنى على و سلمان «4».
54.
«و یک دیگر را به صبر سفارش کردند.» «5» ابن عباس مىگوید: آن، على علیه السّلام است. «6»
55. آیه سابقون
«نخستین از مهاجران» «7» مراد على و سلمان است. «8»
56.
«و تواضعکنندگان را بشارت ده» تا «و از آنچه روزیشان دادهایم انفاق مىکنند.» «9» على از آنها است. «10»
57.
«کسانى که پیش از این مقرر کردهایم که به آنها نیکویى کنیم.» «11» على از آن جماعت است. «12»
نهج الحق و کشف الصدق-ترجمه کهنسال، ص: 214
58.
«هر کس کار نیکى انجام دهد.» «1» على علیه السّلام فرمود: «حسنه، دوستى ما خاندان پیامبر است و سیئه دشمنى ماست. هر کس با آن سیئه بیاید خدایش به چهره در آتش افکند.»»
59.
«آواز دهندهاى در میان آنان آواز دهد که لعنت خدا بر کافران باد.» «3» آن مؤذن على است. «4»
60.
«چون خدا و پیامبرش شما را به چیزى فرا خوانند که زندگیشان مىبخشد.» «5» یعنى براى ولایت على بن ابى طالب دعوت مىکنند. «6»
61.
«در جایگاهى پسندیده، نزد فرمانروایى توانا» «7» منظور على علیه السّلام است. «8»
62.
«و چون داستان پسر مریم آورده شد قوم تو به شادمانى فریاد زدند.» «9» پیامبر به على که بر او هزاران درود باد فرمود: «در تو مثلى از عیسى است. گروهى دوستش داشتند و به سبب او هلاک شدند و جمعى دشمنش انگاشتند و بدان جهت
نهج الحق و کشف الصدق-ترجمه کهنسال، ص: 215
هلاک گشتند.» منافقان گفتند: «آیا براى عیسى على جز مثلى نبود؟» این آیه نازل شد. «1»
63.
«و از آفریدگان ما گروهى هستند که به حق راه مىنمایند و به عدالت رفتار مىکنند.» «2» امام على علیه السّلام فرمود: آن امت، ما (من و شیعه من) هستیم. «3»
64.
«آنان را بینى که رکوع مىکنند، به سجده مىآیند.» «4» آیه در باره على فرود آمده است. «5»
65.
«کسانى که مردان مؤمن و زنان مؤمن را بىهیچ گناهى که کرده باشند مىآزارند.» «6» مراد امیر المؤمنین است زیرا گروهى از منافقان او را مىآزردند و تکذیب مىکردند. «7»
66.
«و خویشاوندان نسبى از مؤمنان و مهاجران به یک دیگر سزاوارترند.» «8» مقصود على علیه السّلام است زیرا مؤمن، مهاجر و صاحب رحم بود. «9»
67. آیه بشارت
«و مؤمنان را بشارت ده که در نزد پروردگارشان پایگاهى رفیع دارند.» «10»
نهج الحق و کشف الصدق-ترجمه کهنسال، ص: 216
آیه در ولایت على نازل شده است. «1»
68. آیه اطاعت
«از خدا اطاعت کنید و از رسول و اولو الامر خویش فرمان برید.» «2» حضرت على از آنهاست. «3»
69.
«در روز حج بزرگ از جانب خدا و پیامبرش به مردم اعلام مىشود.» «4» در مسند احمد آمده است: «آن شخص على است، هنگامى که آیاتى از سوره برائت را ابلاغ کرد. پیامبر او را با ابو بکر روانه ساخت و على را در پى او فرستاد که ابو بکر را بازگرداند و خود به این مهم رهسپار شد. پیامبر فرمود: خدایم فرمان داده است که برائت را جز من یا کسى از من ابلاغ نمىکند.» «5»
70.
«زندگى خوش و بازگشتگاه نیکو از آن کسانى است که ایمان آوردهاند و کارهاى شایسته کردهاند.» «6» ابن سیرین مىگوید: «طوبى درختى در بهشت است که اصل آن در حجره على است و حجرهاى در بهشت نیست مگر آنکه شکوفههاى آن درخت در آن است. «7»
نهج الحق و کشف الصدق-ترجمه کهنسال، ص: 217
71.
«و اگر ترا ببریم از آنها انتقام مىگیریم.» «1» ابن عباس مىگوید این انتقام بدست على است. «2»
72.
«آیا این مرد با آن کسى که مردم را به عدل فرمان مىدهد و خود بر راه راست مىرود برابر است؟» «3» از ابن عباس روایت شده که آن شخص على علیه السّلام است. «4»
73.
«سلام بر خاندان یاسین» «5» از ابن عباس نقل شده که مقصود آل محمّد صلّى اللَّه علیه و آله است. «6»
74.
«و هر کس که از کتاب آگاهى داشته باشد.» «7» آن کس على است.
75.
«اما هر کسى که نامه اعمالش را بدست راستش دهند.»»
ابن عباس گوید: «او على است.» «9»
نهج الحق و کشف الصدق-ترجمه کهنسال، ص: 218
76.
«هر کینهاى را از دلشان برکندهایم، همه برادرند، بر تختها روبروى همند.» «1» از ابو هریره نقل شده که على بن ابى طالب به پیامبر گفت: «اى رسول خدا کدامیک از ما نزد تو محبوبتریم، من یا فاطمه؟ حضرت فرمود: فاطمه را دوستتر مىدارم و ترا عزیزتر. اى على، گویا من و تو بر کنار حوض من ایستادهایم و تو مردم را از آن باز مىدارى. ظرفهایى به شمار ستارگان آسمان وجود دارد و تو، حسن، حسین، فاطمه و عقیل و جعفر در بهشت هستید. برادروار برابر هم نشستهاید و تو با شیعهات در بهشت ساکنید. سپس پیامبر خواند: «همه برادرند، بر تختها روبروى همند.» هیچ کس به قفاى همنشین خود نمىنگرد.» «2»
77.
«و کشاورزان را به شگفتى وادارد تا آنجا که کافران را به خشم آورد.» «3» مراد على علیه السّلام است. «4»
78.
«یا بر مردم به خاطر نعمتى که خدا از فضل خویش به آنان ارزانى داشته حسد مىبرند؟» «5»
نهج الحق و کشف الصدق-ترجمه کهنسال، ص: 219
امام باقر علیه السّلام فرمود: مردم ما هستیم. «1»
79.
«خدا نور آسمانها و زمین است. مثل نور او چون چراغدانى است که در آن چراغى باشد. آن چراغ درون آبگینهاى و آن آبگینه چون ستارهاى درخشنده. از روغن درخت پر برکت زیتون که نه خاورى است و نه باخترى افروخته باشد. روغنش روشنى بخشد هر چند آتش بدان نرسیده باشد. نورى افزون بر نور دیگر. خدا هر کس را بخواهد به آن نور هدایت مىکند. «2» حسن بصرى در تفسیر این آیه گفته است: چراغدان فاطمه است و چراغ حسن و حسین. فاطمه چون ستارهاى درخشنده در میان زنان جهان است. درخت پر برکت، ابراهیم است که خاورى و باخترى (یهودى و نصرانى) نیست. «روغنش روشنى مىبخشد»، یعنى دانش از او فرو مىبارد و «نورى افزون بر نور دیگر» یعنى امامى پس از امام دیگر و «خدا هر کس را بخواهد به آن نور هدایت مىکند» بدین معناست که خدا هر که را بخواهد به ولایت آن امامان هدایت مىکند. «3»
80.
«خودتان را نکشید هر آینه خدا با شما مهربان است.» «4» ابن عباس مىگوید: خاندان پیامبرتان را نکشید که خداوند به شما رحیم است. «5»
81.
«خدا از میان آنها کسانى را که ایمان آوردهاند و کارهاى شایسته کردهاند به آمرزش و پاداش بزرگ وعده داده است.» «6» از ابن عباس روایت است که گروهى از پیامبر در باره
نهج الحق و کشف الصدق-ترجمه کهنسال، ص: 220
شأن نزول این آیه پرسش کردند. فرمود: «روز قیامت پرچمى از نور سپید برافراشته مىگردد و ندا دهندهاى بانگ مىزند: سرور مؤمنان برخیزد و با او، کسانى که به بعثت پیامبر باور داشتند. على بن ابى طالب برمىخیزد و پرچمى از نور سپید به او مىدهند. همه همنشینان از مهاجر و انصار فروتر از او قرار مىگیرند و دیگرى با ایشان در آمیخته نمىگردد. على بر منبرى از نور خداوند مىنشیند و همه یکان به یکان بر او عرضه مىشوند. او به هر کس پاداش و نور او را عطا مىکند، هنگامى که آخرین نفر گذشت به آنان گفته مىشود: ویژگیها و منزلهاى خود را در بهشت دانستید. خداى شما مىگوید: نزد من براى شما آمرزش و پاداش بزرگى (بهشت) است. پس على برمىخیزد و مردم زیر پرچم او با او هستند تا همه را به بهشت داخل مىکند سپس به منبرش باز مىگردد و پیوسته مؤمنان بر او عرضه مىشوند و به اندازه بهرهاى که (از معرفت و طاعت) او دارند از بهشت بهره مىبرند و گروهى به آتش مىافتند و این معناى گفتار خداى بزرگ است: «کسانى که به خدا و پیامبرانش ایمان آوردهاند راستگویان و راستکارانند. و شهیدان در نزد پروردگارشان هستند.
صاحب پاداش و نور خویشند.» «1» مراد مؤمنان نخستین و اهل ولایت است. و گفتار خداى بزرگ: «آنها که کافرند و آیات ما را تکذیب مىکنند.» «2» منظور از ولایت حق على علیه السّلام است و حق على بر همه جهانیان واجب است. «آنان در جهنمند.» «3» و آنان کسانى هستند که على ایشان را به دوزخ مىافکند و سزاوار جهنم هستند. «4»
نهج الحق و کشف الصدق-ترجمه کهنسال، ص: 221
82. آیه استرجاع
«کسانى که چون مصیبتى به آنها رسید گفتند: ما از آن خدا هستیم و به او بازمىگردیم. صلوات و رحمت پروردگارشان بر آنان باد که هدایت یافتگانند.» «1» این آیه در باره امیر المؤمنین نازل شد هنگامى که خبر شهادت حمزه- خدایش از او خشنود باد- به على رسید. فرمود: «ما از خداییم و به سوى او بازمىگردیم» «2» پس این آیه فرود آمد.
83.
در مسند احمد بن حنبل به روایت از ابن عباس آمده است: هیچ آیهاى در قرآن نیست جز آنکه على سر و رهبر و شریف و امیر آن است و همانا خداوند یاران محمّد را در قرآن نکوهش کرده ولى از على جز به نیکى یاد نکرده است. «3» و از ابن عباس روایت است که: آنچه از کتاب خدا در حق على نازل شده است در حق هیچ کس فرود نیامده است. «4» و از مجاهد روایت است که در باره على هفتاد آیه نازل شده است. «5» و از ابن عباس روایت شده که هیچ آیهاى در قرآن با «اى مؤمنان» آغاز نشد که
نهج الحق و کشف الصدق-ترجمه کهنسال، ص: 222
على سر و امیر آن نبود. «1» بر او هزاران درود و ستایش باد.
84.
حافظ محمّد بن موسى شیرازى که از دانشمندان از اهل سنت است روایتى از ابن عباس را از تفاسیر شیعه استخراج کرده است که در آن ابن عباس در باره آیه «از اهل کتاب بپرسید.» «2» گفته است که اینان محمّد، على، فاطمه، حسن و حسین هستند.
آنها اهل ذکر و علم و عقل و بیان هستند و آنان اهل بیت پیامبر، معدن پیامبرى و فرودگاه فرشتگانند. به خدا سوگند پروردگار مؤمن را مؤمن ننامیده است مگر براى بزرگداشت امیر المؤمنین! همین روایت را سفیان ثورى از سدى، از حارث باز گفته است. «3»
85.
در باب گفتار خداى «از چه پرسش مىکنند؟ از آن خبر بزرگ» «4» حافظ «5» با اسناد خود از سدى از پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله نقل مىکند: «ولایت على در قبرها مورد پرسش قرار مىگیرد.
مردهاى در شرق و غرب، خشکى و دریا نیست که نکیر و منکر از او در باره ولایت امیر المؤمنین پرسش نکنند. آنها چنین پرسش مىکنند: «خداى تو کیست؟ دین تو چیست؟ پیامبرت کدام است و امامت چه کسى است؟» از او، از ابن مسعود روایت شده است که، جانشینى خدا براى سه نفر تحقق
نهج الحق و کشف الصدق-ترجمه کهنسال، ص: 223
یافت: آدم که خداوند فرمود «من در زمین خلیفهاى مىآفرینم.» «1» داود که در باره او گفته شد «اى داود ما تو را خلیفه روى زمین گردانیدیم.» «2» و سومین خلیفه على بن ابى طالب است که خداوند فرمود: «خدا به کسانى از شما که ایمان آوردهاند و کارهاى شایسته کردهاند وعده داد که در روى زمین جانشین دیگرانشان کند همچنان که مردمى را که پیش از آنها بودند جانشین دیگران کرد.» مراد از پیشینیان آدم و داود است. «3» «و دینشان را که خود برایشان پسندیده است استوار سازد.» مقصود اسلام است. «و وحشتشان را» یعنى از مردم مکه «به امنیتى» از (اهل مدینه) بدل کند. «مرا مىپرستند و هیچ چیزى را با من شریک نمىکنند.» یعنى به یگانگى و توحید مرا پرستش کنند. «و آنان که از این پس ناسپاسى کنند.» مقصود کفر به ولایت على است «آنها نافرمانند» «4» یعنى از خدا و پیامبر او سرکشى نمودهاند. «5» تمام این روایت به نقل و تواتر و شهرت از جمهور است